پیوند موسیقی و هنرهای تجسمی

هنر اگر چه نان نمی شود، اما شراب زندگی است.

ژان پل سارتر



"هنر موسیقیایی" نامیست که برای ابتدای قرن 20 نام گذاری می شود. با این عنوان که موسیقی هنریست غیر مفهومی؛ موسیقی را نمی توان به خارج از ذات وجودی خود بسط داد.
در شاخه های  مختلف هنری مانند نقاشی، تئاتر، شعر، خطاطی و ...، عناصر به وجود آورنده اثر هنری، برای ما کاملا ملموس بوده و می تواند برای ما چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم تداعی کننده معنایی باشد که ما از آن درکی خاص داریم. مانند تک به تک واژگانی که در یک بیت به کار می رود تا در نهایت ما منظور شاعر را از ابیاتش درک کنیم. در اینجا "واژه" به عنوان عنصریست که ما نسبت به آن دارای درک خاص هستیم و برای ما دارای بار معنایی است. یا به عنوان مثال در یک اثر نقاشی از سزان، ما با  تعدادی خط، نقطه و رنگ مواجه می شویم که برای ما دارای مفهوم است. همچنین در یک تئاتر که عناصر به کار برده شده، از طراحی صحنه، نور و دکوراسیون گرفته تا دیالوگ و حرکات کاراکترهای آن تئاتر برای ما مفهوم داشته و قابل درک است.
ما در موسیقی نمی توانیم هیچ برداشت مستقیمی از یک صدا و یا حتی چند صدا داشته باشیم. به عنوان مثال وقتی میگوییم آآآ.. برای ما فاقد معناست. حتی از ترکیب این ها، مثل دااراااراا در ذهن ما معنایی ایجاد نمی شود. پس موزیسین قصد پدیدار کردن معانی را ندارد؛ بلکه هرمونوتیک و تاویل بوده و دگرگونی ایجاد می کند. یعنی فرایندی است برای درک و فهم حقیقی و ذات اثر هنری؛ این برای موسیقی یک حسن محسوب می شود. هرمونوتیکی بودن ویژگی ارزشمندیست که در هنر موسیقی وجود دارد. این ویژگی قبل از امپرسیونیسم در هیچ کدام از شاخه های هنری وجود نداشت.
موسیقی قرن بیستم به دلیل همین غیر مفهومی بودن و غیر قابل ارجاع بودنش شرایطی را فراهم می کند که تمام هنر های قرن 20 به سمت موسیقایی شدن گرایش پیدا می کنند. یعنی شروع غیر مفهومی بودن اثر هنری در قرن بیست از اینجا آغاز می شود. در واقع "محتوا" دور شده و به سوی "فرم" گرایش پیدا می کند. ارتباط اصلی موسیقی با دیگر هنرها هم در همین است.
بنابراین آن چیزی که در نقاشی، هنر های تجسمی و در هنر های تصویری قرن بیستم شکل می گیرد مسئله ی "غیر مفهومی بودن، موسیقایی بودن" و در واقع"غیر قابل ارجاع بودن" خارج از ذات خودشان است. نقاشی و هنر آبستره و آوانگارد و گرایش هایی که در آن زمینه وجود دارد، اینچنین شکل گرفته است.

"برگرفته از سمینار استاد محمد باقر ضیایی و استاد پیمان سلطانی"

لیدا فلکی مقدم
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نقاشی از دانشکده هنر و معماری تهران مرکز

 



, , , , , , , , , , , ,

نوشتن يک نظر

نام :*
رایانامه:
متن نظر:*
تصویر امنیتی:*